سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  عشق یعنی انتظار منتظر
هرکه در راه خدا با کسی برادری کند، خداوند در بهشت، او را به چنان منزلت والایی برمی کشد که با دیگر اعمالش بدان دست نمی یابد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدهای وبلاگ
314724
بازدیدهای امروز وبلاگ
1
بازدیدهای دیروز وبلاگ
22
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
عشق یعنی انتظار منتظر
لیلا شیدا
مدعی شیداییم، اما تا شیدا شدن فاصله بسیار است
لوگوی وبلاگ
عشق یعنی انتظار منتظر
فهرست موضوعی یادداشت ها
مذهبی .
بایگانی
در نکوهش غیبت
مهمانی سلطان عشق
پیوندهای روزانه

بنت الزهرا [319]
یاس نبی [252]
ماه بنی هاشم [374]
پرواز بی انتها [275]
فاطمیون [288]
نور الانوار [268]
برادرم محسن [345]
[آرشیو(7)]

اوقات شرعی
لینک دوستان

اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
غریب آشنا
سایت چهارسو

لوگوی دوستان


























موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   لیلا شیدا  

عنوان متن ای دل بشارت می دهم... سه شنبه 86 شهریور 6  ساعت 12:37 عصر

 

دل را برای آمدنت، آذین بسته‌ایم

 

برای تو که همراه سپیده می‌آیی

 

و هزاران چشم منتظر، آمدنت را انتظار می‌کشند.

 

آذین بسته‌ایم برای تو که مسافر صبحی

 

و طلسم تاریکی این شب‌ها، به دست تو می‌شکند....

 

فرا رسیدن نیمه شعبان، سالروز ولادت یگانه مجی عالم بشریت، قائم آل محمد(عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) را تهنیت عرض می‌نمایم.


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   لیلا شیدا  

عنوان متن اعیاد شعبانیه مبارک پنج شنبه 86 مرداد 25  ساعت 10:24 صبح

 

 

 

امام حسین فرزند دومین امام علی و حضرت زهرا علیهم السلام است . آن حضرت در شهر مدینه به روز سوم شعبان  دیده به جهان گشود آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر بزرگترش امام حسن (ع) فاصله سنی داشت و مراحل رشد و نمو خویش را  درمدت کمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول (ص) و سی سال در کنار امیرالمومنین (ع) و ده سال با امام حسن (ع) گذراند.  و در سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت مظلومانه امام حسن (ع)  امامت شیعیان را بر عهده گرفت .
امام حسین (ع)  در شکم مادر، کراماتی صادر شده که از آن جمله است:
1- فاطمه (س) از شکم خود صدای ذکر و تسبیح و تقدیس خدا را می‌شنید.
2- نور حسین (ع)  بر صورت و پیشانی فاطمه زهرا ( س)  ظاهر شده بود، به گونه ای که پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: «ای فاطمه، من در صورت تو نوری مشاهده می‌کنم. به زودی حجت و امامی برای مردم به‌دنیا می‌آوری»
در روایت دیگری، فاطمه سلام الله علیها فرمود:
« وقتی فرزندم حسین در شکمم بود، در تاریکی شب، نیازی به چراغ نداشتم.»
یکی از ویژگی‌های امام حسین ( ع )  این است که جبرئیل مژده‌ی ولادت و خبر شهادت آن حضرت را پیش از تولدش برای پیامبر گرامی آورده است.
امام صادق (ع)  فرمود:
« جبرئیل بر محمد (ص)  نازل شد و گفت: ای محمد! خدا تو را به مولودی که از فاطمه متولد می‌شود مژده می‌دهد و بدان که امت تو، بعد از تو او را می‌کشند»
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
« ای جبرئیل! سلام مرا به پروردگارم برسان. مرا به مولودی که از فاطمه متولد شود و امتم او را بکشند نیازی نیست.»
جبرئیل به آسمان عروج کرد و آنگاه فرود آمد و دوباره همان سخن را گفت. پیغمبر نیز همان پاسخ را تکرار کرد.
جبرئیل به آسمان بالا رفت و آنگاه فرود آمد وگفت:
« ای محمد! پروردگارت به تو سلام می‌رساند و به تو بشارت می‌دهد که امامت و ولایت و وصایت را در نسل آن مولود قرار می‌دهد.»
آن‌گاه پیامبر فرمود: «راضی شدم.»

 

در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع  برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.
امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).
امام زین العابدین (ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.
القاب تابناک حضرت ابوالفضل العباس (ع)

1. قمر بنى‏هاشم: بهره‏ مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ‏ساز این لقب است.
2. باب الحوائج:
کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته‏ هایش را برآورده مى‏سازد.
3. طیار:
بیانگر مقام و عظمت‏ حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.

4. الشهید: شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ‏ساز این لقب است

5.سقا: دلاورى عباس در صحنه هاى حیرت‏ آور آب‏رسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.

6. عبد صالح: لقبى که حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد: السلام علیک ایها العبد الصالح.» سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.

7. سپه سالار : صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.

8. پرچمدار و علمدار: یادآور دلاوى و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
9. ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت ‏خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقبهاى ابوالفضل است.


درکتابهای تاریخ آمده است که مادر امام سجاد (ع) " شهربانو" دختر آخرین پادشاه ساسانی" یزدگرد سوم" بوده است.
امپراتوری ایران، همچون هر نظام جاهلی دیگر بر ظلم وستم و سیاستهای طبقاتی استوار بود. با درخشیدن نور    اسلام،این نظام همچون درختی پوک و پوسیده که از وزش بادهای سهمناک ریشه کن می شود، نابود شد. پادشاه ایران ازشهری به شهری می گریخت تا آنکه سرانجام در خراسان به قتل رسید و خانواده اش در همان شهر ماندگار شدند تا آنکه خراسان در روزگار خلافت عثمان در سال 32 هجری به دست مسلمانان فتح شد و خانواده امپراتور مقتول ایران، به اسارت مسلمانان درآمدند و به مدینه آورده شدند. چون آنها را در پیشگاه خلیفه سوم و اصحاب بزرگ پیامبر حاضر کردند، امیرمومنان علی بن ابیطالب (ع ) عثمان را به گرامیداشت خاندان یزد گرد تشویق کرد و بدین منظور حدیثی از پیامبر(ص) را برای او خواند که فرموده بود:« عزیزان قومی را که به ذلت افتاده اند، گرامی دارید» شاید یکی از حکمتهای این سخن دلجویی از مردمی باشد که همواره سران و بزرگان خود را مورد احترام قرار می دادند، تا مبادا پرده های کینه و دشمنی میان آنان و پذیرش اسلام، مانعی ایجاد کند. چون عثمان در این باره درنگ کرد، امیرمومنان(ع) فرمود:
« به خاطر خدا سهم خود و سهم بنی هاشم را از اینان آزاد کردم.»
انصار و مهاجران نیز در این کار از آن حضرت پیروی کردند. خلیفه هم چاره ای جز این، فرا روی خود ندید. آنگاه امام علی (ع )  پیشنهاد داد که هر یک از اسرا را به حال خود بگذارند تا همسری مناسب برای خود برگزینند. یکی از دختران یزدگرد؛ امام حسین (ع ) را برگزید و دومی نیز امام حسن (ع ) و بنا به قولی محمد ابن ابی بکر را به همسری خود انتخاب کرد.
«شهربانو» در این سال باردار شد و در پنجم شعبان سال 33 هجری نخستین فرزند خویش را به دنیا آورد و در همان روزهای اول پس از زایمان بدرود حیات گفت. سپس یکی از کنیزان امام حسین (ع ) متکفل نگهداری کودک شد. بدین ترتیب،امام زین العابدین (ع ) در دامن آن کنیز بزرگ شد. مردم می پنداشتند که آن زن مادر واقعی امام سجاد است در حالی که او دایه امام سجاد بود.
امام سجاد (ع ) هفت ساله بود که پدربزرگش، امیرمؤمنان(ع) در محراب مسجد کوفه به شهادت رسید. پس از چند ماه اهل بیت به مدینه بازگشتند، جایی که علی بن الحسین (ع ) در خانه آکنده از بوی خوش پیامبر(ص) رشد کرده بود . امام هفده ساله بود که عمویش امام حسن مجتبی (ع) را با زهر به شهادت رساندند.
امام سجاد در سایه پدر بزرگوارش امام حسین (ع )، نقش رهبری در رویاروئی با ارتداد جاهلیت مآب اموی را تجربه می کرد.
صحیفه سجادیه از گنجینه های ارزشمند دعاهای امامان(ع) است که در بردارنده برخی از دعاهای حضرت سجاد(ع) است.
صحیفه آفتاب پر حرارت الهی است که از مشرق وجود حضرت زین العابدین برای تربیت وجود انسان ها طلوع کرده و تا ابد از فروغ بخشی باز نخواهد ماند.

 

 

فرخنده میلاد حماسه سازان کربلا؛ امام حسین (ع)، ابالفضل العباس(ع) و امام سجاد (ع) مبارک باد


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   لیلا شیدا  

عنوان متن ستاره‏ای بدرخشید و ماه مجلس شد دوشنبه 86 مرداد 15  ساعت 9:40 صبح

روزگاری بود میوه اش فتنه، خوراکش مردار، زندگی اش آلوده، سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند. تازیانه ستم، عاطفه را از چهره ها می سترد. تاریکی، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه، در خاک سرد زنده به گور می شدند. و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید.

 

 


 
«اِقرَأ باِسم رَبِّک اَلُّذِی خَلََقَ» عید رسالت و جشن برگزیدگی و برانگیختگی پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص) بر جهان و جهانیان مبارک باد.
 

ـ ای جامه بخود پیچیده ‍ـ برخیز و انذار کن  (آیات ١و ٢/ سوره مدثر)

 محمد به مرز چهل سالگی رسیده بود. تبلور آن رنج مایه ها در جان او باعث شده بود که اوقات بسیاری را در بیرون مکه به تفکر و دعا بگذراند، تا شاید خداوند بشریت را از گرداب ابتلا برهاند او هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان را در غار حراء به عبادت می گذرانید.

ـ آن شب، شب بیست و هفتم رجب بود. محمد غرق دراندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا و گرم درغار پیچید:

بخوان!

ـ محمد درهراسی و هم آلود به اطراف نگریست! صدا دوباره گفت:‌بخوان!

ـ این بار محمد بابیم و تردید گفت: من خواندن نمی دانم.

صدا پاسخ داد:

ـ بخوان به نام پروردگارت که بیافرید، آدمی را از لخته خونی آفرید، بخوان و پروردگار تو را ارجمندترین است، همو که با قلم آموخت، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت.........

و او هر چه را که فرشته وحی خوانده بود باز خواند.

ـ هنگامی که از غار پایین می آمد زیر بار عظیم نبوت و خاتمیت، به جذبه الوهی عشق بر خود می لرزید از این رو وقتی به خانه رسید به خدیجه که از دیر آمدن او سخت دلواپس شده بود گفت:

ـ مرا بپوشان، احساس خستگی و سرما می کنم!

 و چون خدیجه علت را جویا شد گفت:

ـ آنچه امشب بر من گذشت بیش  از طاقت من بود،‌امشب من به پیامبری برگزیده شدم!

خدیجه که از شادمانی سر از پا نمی شناخت، در حالی که روپوشی پشمی و بلند بر قامت او می پوشانید گفت:

ـ من مدتها پیش در انتظار چنین روزی بودم می دانستم که تو با دیگران بسیار فرق داری، اینک به پیشگاه خدا شهادت می دهم که تو آخرین رسول خدایی و به تو ایمان  می آورم........

ـ پس از آن علی که در خانه محمد بود با پیامبر بیعت کرد.

 

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد           

                دل رمیده ما را انیس و مونس شد

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت       

                 بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد

ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا     

                 فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

بصدر مصطبه ام می نشاند اکنون دوست 

               گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد

طربسرای محبت کنون شود معمور 

                     که طاق ابروی یار منش مهندس شد

لب از ترشح می پاک کن برای خدا 

                     که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد

کرشمه تو شرابی به عارفان پیمود       

                    که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد

چو زر عزیز وجودست شعر من آری   

                        قبول دولتیان کیمیای این مس شد

خیال آب خضر بست و جام کیخسرو     

               بجرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد

زراه میکده یاران عنان بگردانید       

                 چرا که حافظ از این راه برفت و مفلس شد

منبع


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   لیلا شیدا  

عنوان متن اللهم عجل لولیک الفرج سه شنبه 86 مرداد 9  ساعت 1:6 عصر

ماه رجب است و ماه استجابت دعا و چه دعایی بهتر از این که

اللهم عجل لولیک الفرج و اجعلنا من انصاره و شیعته

سلام ای انتظار آفرینش *** سلام ای آرزوی اهل بینش
سلام ای چشمها مشتاق رویت *** سلام ای جام‌ها مست سبویت
سلام ای جلوه زیبای ایزد *** سلام ای گوهر والای سرمد
سلام ای چشم دل مست جمالت ***  سلام ای عقل‌ها مات خصالت
سلام ای سینه ها سوزان آهت *** سلام ای دیده‌ها محو نگاهت
سلام ای رمز فریاد گلوها *** سلام ای منتهای آرزوها
سلام ای عشق بر ناز تو محتاج *** تویی چون کعبه و دل‌ها چو حجاج
سلام ای آسمان‌ها در نیازت *** تمام اهل عالم در نمازت
الا ای آنکه دل را می‌ربایی *** ندانستم که آخر در کجایی
کجایی ای نگار آسمانی *** ز هر چه گویمت برتر ز آنی
اگر چه حُسن یوسف بی‌شمارست  *** ولی او هم ز رخسارت خُمار است
سراسیمه شده یوسف به رویت *** که گیرد جرعه ای از حُسن رویت
ز یوسف برتری ای جان نرگس *** به دستت خون چکان دل‌ها به مجلس
 اسیر عشق تو صدها زلیخا *** شده مجنون تو عالم چو لیلا
 به دین و مذهب و زیباپرستی *** تویی تنها امیر کل هستی
 


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   لیلا شیدا  

عنوان متن رجب، فرصتی برای تأمل دوشنبه 86 مرداد 1  ساعت 10:41 صبح

در ماه رجب هستیم و پس از آن نوبت ماه‌های شعبان و رمضان می‌رسد؛ سه ماهی که بهار عبادت به شمار می‌آیند.

روایات متعددی درباره بافضیلت‌ترین اعمال در این ماه‌ها آمده است؛ برخی روایات بر فضیلت زیارت تأکید دارند، برخی بر قرائت قرآن، گروهی روایات روزه داشتن را توصیه می‌کند و بخش دیگر مناجات و شب‌زنده‌داری را مغتنم می‌شمارند و تردیدی نیست که همه این اعمال در روزهای عادی سال بافضیلتند و صد البته در این سه ماه، اجر بیشتری را برای عامل به آنها به همراه می‌آورند.

اما پرسش اینجاست که چه کاری، به ویژه برای مسئولان و مقامات کشور، افضل اعمال و عبادات است؟ در خطبه مشهور پیامبر اکرم(ص) در آستانه فرا رسیدن ماه رمضان، ایشان در پاسخ به پرسش علی(ع)، افضل اعمال را تقوی و پرهیز از گناه بیان فرمودند.

اگر بنا بر این حدیث نبوی، بپذیریم که اشرف و افضل اعمال، گناه نکردن است، پس باید بافضیلت‌ترین عمل برای مسئولان و نیز پرهیز از گناه باشد و طبیعتا پرهیز از گناهانی که بیشترین ابتلا را میان مسئولان دارد، از فضیلت بیشتری در این میان برخوردار است.

برخلاف تبلیغات و شایعات رواج‌یافته در میان جامعه، گناهانی چون دزدی، شهوترانی، اختلاس و ... شیوع کمتری در میان مسئولان و مقامات دارد و شاید بتوان گفت، بیشترین گناهی که مسئولان کشور به آن مبتلا هستند، از ناحیه زبان است و این در میان صفت رذیله دروغگویی، سرآمد همه گناهان زبانی است که متأسفانه در جامعه ریشه گرفته، اما در سال‌های اخیر در فرهنگ برخی مسئولان کشور، رسوب بیشتری یافته است.

ارایه آمار دروغ، گزارش‌های کذب، اطلاعات نادرست، دستاوردهای غیرواقعی، گوشه‌ای از دروغ‌هایی هستند که گوش‌های ما به شنیدن آن و بعضا از تریبون‌های رسمی عادت کرده و آنچه به آن افزوده شده، دروغ‌هایی است که به رقبا و منتقدان نسبت داده می‌شود تا برخی از این مسئولان ضعف خود را بپوشانند و خویش را بهتر از رقیب نشان دهند.

به راستی، کسانی که ترویج‌دهنده این‌گونه دروغگویی و اتهام‌سازی هستند و خویش را منتسب به لباس اصولگرایی نیز می‌دانند، با چه توجیه شرعی و اخلاقی، از ابزار دروغ برای حفظ قدرت خود و گسترش آن بهره می‌برند؛ هرچند این کمال ساده‌لوحی است که بپنداریم دروغگویی در درازمدت، می‌تواند محبوبیت و مقبولیت را برای ما به ارمغان آورد.

همچنین گسترش فرهنگ دروغگویی در میان برخی مسئولان، باعث شده تا این رویه همچون بیماری تقریبا فراگیر به لایه‌های پایین‌تر منتقل شود و به آنجا رسد که می‌بینیم و طبعا گاه مدیران پایین‌دست در دروغگویی اغراق بر یکدیگر پیشی می‌گیرند.
حاشا کردن واقعیت‌های عینی نیز جلوه دیگری از بیماری دروغگویی در میان این دسته مسئولان است که روز به روز دیوار آن بلندتر می‌شود.

اما آیا این مسئولان بدان اندیشیده‌اند که نتیجه اصلی این روند که نوعی مسابقه دروغگویی است، به کجا می‌انجامد؟ آیا این انکارشدنی است که سلب اعتماد عمومی به مسئولان و روی آوردن به دیگر مراجع و منابع، سرنوشت محتوم و گریزناپذیر این رفتارها با مردم است؟ چرا اجازه می‌دهیم برخی آنگونه بر سبیل دروغ ترکتازی کنند که در موقع نیاز، نتوانیم اعتماد عمومی جامعه را به دست آورده و مردم را به پذیرش سخنانمان قانع کنیم و مردم، مهر چوپان دروغگو بر پیشانی برخی مسئولانشان بکوبند.

خطرناکتر آن است که دروغگویی و اتهام‌سازی به عادت روزمره این افراد و رسانه‌های حامی‌شان تبدیل شود و گوینده هر نقد و نظری را که به مذاق صاحبان قدرت خوش نیاید، با انبانی از تهمت و افترا پاسخ دهند که برای دیدن این عادت ناپسند، کافی است روزانه به اخبار برخی رسانه‌های رسمی، یا صفحات روزنامه‌های هوادار یا پایگاه‌های خبری حامی مراجعه کنید، قطعا از میان انواع دروغ‌های ارایه‌شده، ادعایی خواهد بود که حتی با میزان اطلاعات متوسط، نادرستی آن ثابت شود.

بنابراین، اگر این گروه از مسئولان در اندیشه بقا و تداوم قدرت هستند، باید بدانند در جهان امروز که بخش عمده اقتدار و توانمندی نظام‌ها در قدرت رسانه‌ای آنان نهفته است و رکن اصلی نفوذ رسانه‌ای نیز اعتبار و اعتماد مخاطبان به صداقت و صحت اطلاعات رسانه‌ای است، ‌دروغ‌سازی و طرح سخنان بی‌پایه، تیشه بر ریشه نه تنها خود که نظام زدن است.

و اگر غبار این آوار دروغ، هنوز منفذ قلب‌ها را نبسته، این گروه از مسئولان و هوادارانشان بدانند که در دنیا هیچ چیز، ارزش به حراج گذاشتن گوهر صلاح و صداقت وجود را ندارد و بهره‌جویی از فرصت مغتنم ماه رجب، این را اقتضا می‌کند که برای ترک عادت زشت و اعتیاد به دروغگویی، سکوت اختیار کنند.

«اللهم اجعل عاقبه امورنا خیرا»

سیدعلی حسینی


  نظرات شما  ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نفس اماره
نمیدانی چه لذتی دارد این حجاب !
خنده دار ترین ها !!!
خواهشا تا آخرش بخون
دلم از دست همه گرفته...
آقا، ما اهل کوفه هستیم!
دل به دل راه داره
چت با خدا
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ